ارشا کوچولو در Manoto T.V
چند وقت پیش وقتی عمه شیرین جونم آمده بود پیش ما بعدشم با مامانی و بابایی رفتیم تلفیزیون من و تو که خیلی از برنامه هاش مامانی و عمه شیرین تعریف می کردن آخه مدیر اونجا از دوستای قدیمی بابایی و عمه شیرینم بود مثل برنامه بیایین شام بخوریم انکار خیلی گشنگه من که نمیدونم کسی که به من تعارف نمیکنه که بیام شام بخورم همش مامان منو ساعت ٧ میخوابونه خلاصه که رفتیم اونجا اولش یه آقای مهربون که امسش عمو اعتمادی بود اومد و ما را برد پیش خانمای خوشجل و ناز همشون تا منو دیدن خوشحال شدن و ازم تعریف کردن منم تا میامدن پیشم بهشون می خندیدم و کلی خوش اخلاق بودم خلاصه کلی عکس گرفتیم تازه کلی هم تیپ کارگردانی زده بودم که اگر ازم درخواست کردن سریع برم جلوی دوربین ولی راستشو بگم من از خاله های مهربون اونجا بخیلی خوشم اومد آخه چیکار کنم دست خودم نیست که......... اینم عسکای اون روز.
ارشا و مامانی و بابایی و خاله سالی جونم
من و عمو رها که داشتم غریبی می کردم و گریم گرفته بود ولی بعدش با هم دوست شدیم آخه موبایلشو داد که من بازی کنم
اینم ارشا خان گل و گلاب خوش تیپ که نشسته تا بیان ببرنش جلوی دوربین